English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
You cannot make a silk purse out of a sows ear . <proverb> U هیچکس نمى تواند از گوش ماده خو,ابریشم خالص بگیرد .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
One cannot put back the clock. <proverb> U هیچکس نمى تواند زمان را به عقب بر گرداند .
log wood U درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
kakemono U تصویر یا نوشته روی ابریشم نقاشی روی ابریشم
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. U هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
no-one U هیچکس
neer a man U هیچکس
none but low people go there U هیچکس
no one U هیچکس
never so U هیچکس
no person U هیچکس
never a one U هیچکس
never a man U هیچکس
He can neither read nor write. U نه می تواند بخواند نه بنویسد
no one man U هیچکس به تنهایی
his hat cover his fanily U هیچکس را ندارد
none other than U هیچکس دیگر جز
connivance U ی تواند زن خود را طلاق دهد
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
no person other than yourself U به غیر از شما هیچکس
Nobody has come yet . U هیچکس هنوز نیامده
no one raised his voice U صدای هیچکس درنیامد
no one is here U هیچکس اینجا نیست
One cannot be in two places at once. <proverb> U یکنفر نمى تواند در یک زمان دو جا باشد .
the d. take him U بلا بگیرد
it is a thankless task U هیچکس نخواهدگفت مرحمت سرکارزیاد
nix U هیچکس رای مخالف دادن
No-one is above the law. U هیچکس برتر از قانون نیست.
to burn the food U بگذارند غذا ته بگیرد
to be second to no one <idiom> U هیچکس حریف او نمی شود [اصطلاح]
Nobody was late except me . U هیچکس غیر از من دیر نکرده بود
But no one was ever talking about that! U اما هیچکس در آن مورد حرفی نزد!
to be second to none <idiom> U هیچکس حریف او نمی شود [اصطلاح]
no one man can do it U هیچکس به تنهایی نمیتوانداین کار را بکند
This would provide an obvious solution [to the problem] . U این می تواند یک راه حل واضح [به مشکل] فراهم می کند.
Theres many a good tune played on an old fiddle. <proverb> U یک ویولون قدیمى قطعات خوب بسیارى مى تواند بنوازد .
How many coaches can the engine pull ? U این لوکومو تیو چند تا واگه را می تواند بکشد ؟
recognition U و به حالتی تبدیل میکند که به تواند وارد کامپیوتر شود
He cannot sit up, much less walk [ to say nothing of walking] . U او [مرد] نمی تواند بنشیند چه برسد به راه برود.
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
He muddles the water to catch fish . <proverb> U آب را گل آلود مى کند ماهى بگیرد .
he has raving mad U بودکه کسی جلواورانمیتوانست بگیرد
cartful U انچه دریک گاری جا بگیرد
The damage can't have been caused accidentally. U آسیب نمی تواند به طور تصادفی پیش آمده باشد.
No one needed to know save herself / outside herself [American E] . U به غیر از او [زن] هیچکس نباید از آن چیز آگاه باشد.
She found it hard to make up her mind. U برایش سخت بود که تصمیم بگیرد
water bath U دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
water quench U دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
complete substitution U وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
waterbath U دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
confidence level U احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد
bain-marie U دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
double boiler U دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
nobody can take work [abuse] indefinitely. U هیچ کس نمی تواند کار [سو استفاده] را به طور نامحدود تحمل بکند.
an athlete's body [circulation] can take a lot of punishment. U بدن [گردش خون] یک ورزشکار می تواند فشار زیادی را تحمل بکند .
silk U ابریشم
silk tasseled U گل ابریشم
silk U نخ ابریشم
alternatives U چیزی که میتواند جای چیز دیگر را بگیرد
counter check U چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
trundle bed U تختخواب چرخکدار کوتاهی که زیرتختخواب بزرگتری جا بگیرد
alternative U چیزی که میتواند جای چیز دیگر را بگیرد
Nothing can.compensate for the loss ones health. U هیچ چیز سلامت از دست رفته انسان رانمی تواند جبران کند
net death rate U نرخ خالص مرگ و میر اهنگ خالص مرگ و میر
silkworm U کرم ابریشم
silk worm U کرم ابریشم
sleave U ابریشم خامه
silkworms U کرم ابریشم
rayon U ابریشم مصنوعی
coccon U پیله ابریشم
natural silk U ابریشم طبیعی
floss U نخاله ابریشم
caterpillar U کرم ابریشم
organzine U ابریشم تابیده
silk cocoon U پیله ابریشم
organzine U ابریشم باقی
raw silk U ابریشم خام
floss U ابریشم خام
actate silk U ابریشم استاتی
floss silk U ابریشم خام
artificial silk U ابریشم مصنوعی
artifical silk U ابریشم مصنوعی
sleave silk U ابریشم نتابیده
sericeous U ابریشم نما
natural silk U ابریشم طبیعی
silky U ابریشم نما
sleave silk U ابریشم خام
filoselle U ابریشم پست
mimosa U درخت گل ابریشم
aigrette U کرک یا ابریشم
silken U ابریشم نماکردن
filature U ابریشم پیچی
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
CB U رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
diaper pattern U طرح گل و بلبل تکراری [بطوری که کل متن فرش را در بر بگیرد.]
I didn't tell anyone beforehand, as I didn't want to jinx it [anything] . U من قبل از آن به هیچکس نگفتم چونکه نخواستم [هیچ چیزی] جادو بشود.
silken U ابریشم پوش حریری
tussah U کرم ابریشم شرقی
spun rayon U ابریشم مصنوعی تابیده
silk U نخ ابریشم مخصوص طراحی
marabout U نوعی ابریشم خام
gypsy moth U کرم ابریشم ناجور
marabou U نوعی ابریشم خام
slub U ابریشم نیم تاب
silk covered U سیم ابریشم پوش
tusseh U کرم ابریشم شرقی
ser U پرورش کرم ابریشم
caseworm U نوعی کرم ابریشم
cocoons U پیله کرم ابریشم
cocoon U پیله کرم ابریشم
tussore U کرم ابریشم شرقی
silk accents U فرش های گل ابریشم
flossy U شبیه ابریشم خام
betterment U خرجی که به منظور افزایش بازده یا تقلیل هزینه عملیات صورت بگیرد
degumming U صمغ گیری [از پیله ابریشم]
fuji U پارچه ابریشم طبیعی یا مصنوعی
serigraph U استحکام سنج تار ابریشم
sericultural U وابسته به پرورش کرم ابریشم
sericulturist U پرورش دهنده کرم ابریشم
lansdowne U یکجور پارچه پشم و ابریشم
serigraphy U ازمایش استحکام تار ابریشم
kakemone U [تصویر و نقاشی روی ابریشم]
accumulated depreciation U کل مقدار پولی که شرکت یا سازمان می تواند از ارزش ماشین یا تجهیزات به دلیل مستهلک شدن کسر کند
regional breakpoint U نقط ه توقف که در هر جایی از برنامه میتواند قرار بگیرد تا رفع اشکال شود
He is trying to run before he has learned do walk. <proverb> U او مى خواهد قبل از آنکه راه رفتن را یاد بگیرد شروع به دویدن کند.
fibroin U جرم شیمیایی ابریشم وتارعنکبوت ومانندانها
tricolette U پارچه ابریشم مصنوعی لباس زنانه
protein fiber U الیاف پروتئینی [مانند ابریشم و پشم]
When we get this project off the ground we can relax. U وقتی این پروژه پا بگیرد و با موفقیت شروع شود، دیگر خیالمان راحت است.
surah U نوعی پارچه ابریشمی زنانه ابریشم مصنوعی
kapok U الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
natural fiber U الیاف طبیعی [مثل پشم، پنبه و ابریشم]
parramatta U پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
tusser or sur orsore U یکجور کرم ابریشم که ازدرخت بلوط تغذیه میکند
to reel off silk U ابریشم را ازپیله کشیدن وبه نخ پیچ یا چرخک پیچیدن
raw silk U ابریشم خام [ابریشمی که صمغ آن گرفته نشده است.]
paramatta U پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
The blind can not lead the blind. <proverb> U کور کى مى تواند کور دگر را راهنمایى کند.
concertina fold U قسمت دیگر به جهت مخالف تاکاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار بگیرد و به دخالت کاربر نیازی نباشد
pebrine U یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
He scorns and sneers at everyone. He is contemptuous of everyone. U هیچکس راداخل آدم نمی داند (حساب نمی کند )
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
mask U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
masks U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
processed silk U ابریشم پخته [ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
place utility U استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
to pair somebody off [up] with somebody U کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
barrator U قاضی رشوه گیر رئیس یامتصدی کشتی که رشوه بگیرد
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
water quench U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
double boiler U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
bain-marie U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
waterbath U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
water bath U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
denier U دنیر [واحد اندازه گیری الیاف فیلامنت مثل ابریشم که هر نهصد متر طول آن معادل یک گرم است.]
veridical U خالص
unmixed U خالص
net U خالص
spiritous U خالص
nets U خالص
unadulterated U خالص
absolute U خالص
nett U خالص
absolutes U خالص
simon pure U خالص
sheer U خالص
aquapura U اب خالص
purer U خالص
virginal U خالص
clean U خالص
cleaned U خالص
cleanest U خالص
purest U خالص
genuine U خالص
heartfelt U خالص
cleans U خالص
paticular U خالص
unalterable <adj.> U خالص
unalienable <adj.> U خالص
inevitable <adj.> U خالص
indispensable <adj.> U خالص
inalienable <adj.> U خالص
absolute <adj.> U خالص
pure U خالص
downright U خالص
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com